رابطه عاشقانه میخائیل گورباچف
تاریخ انتشار: ۱۴ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۴۱۱۶۹
فرارو- مراسم تشییع جنازه «میخائیل گورباچف» رهبر شوروی سابق در روز شنبه در تالار ستون در ساختمان خانه اتحادیهها در مرکز مسکو برگزار شد؛ جایی که روسها با دیگر رهبران شوروی برخی مورد احترام و برخی مورد تحقیر مانند ولادیمیر لنین، جوزف استالین و لئونید برژنف وداع کردند.
به گزارش فرارو به نقل از سی ان ان، با این وجود، گورباچف آخرین فردی بود که عنوان رئیس جمهور شوروی را یدک میکشید، اما شبیه هیچ یک از مردانی فوق الذکر نبود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
درست همان طور که گورباچف با «گلاسنوست» و «پرسترویکا» خود پنجرههای اتحاد جماهیر شوروی را به روی «تفکر جدیدی» که آزادی و امید را برای هموطناناش به ارمغان آورد، گشوده بود. رایسا گورباچف با خرد خود و مشارکت در امور جامعه و با زیبایی و استایل خود تصویر زن بودن را در شوروی تغییر داد. اما انقلابیتر از همه در گرگ و میش شوروی سرکوبگر، رابطه عاشقانه پایدار این زوج قرار داشت.
چه کسی میدانست که یک رهبر شوروی میتواند عاشقانه عاشق باشد و آن را پنهان نکند؟ در مستندی ساخت سال ۲۰۱۲ میلادی گورباچف خاطرهای را درباره رایسا که در سال ۱۹۹۹ درگذشت بیان کرد: «ما در تمام زندگی خود دست در دست هم گذاشتیم او ویژگی باشکوهی در مورد خود داشت. او مانند یک شاهدخت بود».
تا زمانی که رایسا به صحنه جهانی آمد، اکثر همسران رهبران شوروی زنانی خانهدار بودند و در سایههای زندگی عمومی محصور شده بودند. ناگهان زنی با اعتماد به نفس و تحصیلات عالیه در دگرگونی جامعه شوروی که ماموریت شوهرش بود سهیم شد. او به یک شیرزن و قهرمان برای برخی از هموطناناش تبدیل شد و از سوی عدهای دیگر در همان کشور مورد تمسخر قرار گرفت.
او یک بار در مصاحبهای اذعان کرد میدانم افرادی هستند که به جنبه بیرونی زندگی من علاقمند هستند. او گفت: «آنان حتی به من حسادت میکنند به خاطر لباسهایی که در مناسبتهای رسمی میپوشم. با این وجود، من برای چیزی کاملاً متفاوت ارزش قائل هستم این که در تعهدات عظیمی مشارکت دارم که توسط یکی از نزدیکانام یعنی شوهرم اجرایی شدهاند».
تربیت رایسا در میان آشفتگیهای سیاسی و اجتماعی اتحاد جماهیر شوروی استالین به او بینش ارزشمندی را در مورد چالشهایی که همسرش در تلاش برای اصلاح کشور با آن روبرو بود، بخشید. آن دو در دانشگاه دولتی معتبر مسکو با یکدیگر آشنا شدند؛ جایی که رایسا در حال تحصیل فلسفه بود و میخائیل در رشته حقوق تحصیل میکرد. آنان در سپتامبر ۱۹۵۳ میلادی با یکدیگر ازدواج کردند همان سالی که جوزف استالین درگذشت.
رایسا دکترای جامعهشناسی گرفت و تز خود را در مورد دهقانان در مزارع جمعی نوشت به گفته او برای مصاحبه با مردم با چکمههایش به این سو و آنسو میرفت. او میگوید که این پژوهش تصویر واضحی از واقعیتهای زندگی در روستاهای شوروی به او داد. او آن را «جامعهشناسی با چهره انسانی» نامید.
او گفت: «من در جریان ملاقات با افراد واقعی و نه از روی کتاب و روزنامه نه از روی نمایشنامه یا فیلم به بسیاری از بدبختیهایمان و ماهیت پرسش برانگیز بسیاری از ادعاهای مسلم و مفاهیم ثابت پی بردم».
همانطور که گورباچف در صفوف رهبری شوروی با ارتقای رتبه پیشرفت میکرد، همیشه رایسا را در اولویت قرار میداد و به گفته خود چندین بار در روز با او تلفنی صحبت میکرد. دردناکترین لحظه در زندگی عمومی و شخصی آنان در آگوست ۱۹۹۱ میلادی رخ داد زمانی که تندروهای شوروی علیه گورباچف و اصلاحات او کودتایی را راه اندازی کردند و این زوج را در انزوا در اقامتگاهشان در کریمه حبس کردند.
آنان پس از سه روز آزاد شدند، اما رایسا سکته کرد. در جولای ۱۹۹۹ میلادی تشخیص داده شد که او به سرطان خون مبتلا است و برای درمان به آلمان پرواز کرد. دو ماه بعد، او در سن ۶۷ سالگی درست چند روز پیش از چهل و ششمین سالگرد ازدواجشان درگذشت.
مراسم یادبود رایسا در بنیاد فرهنگی روسیه یکی از چندین نهاد مدنیای که رایسا از آن حمایت کرده بود برگزار شد. شوهرش به همراه ایرینا تنها فرزندشان و تاتیانا تنها خواهر رایسا غمگین کنار تابوت او نشسته بودند. آن روز زنی هم سن و سال رایسا که برای ادای احترام به یاد او آمده بود گفت: «او در دوره زمانی دشواری متولد شد و همه چیز را با تلاش و هوشاش انجام داد. خدا را شکر که زنانی مثل او داریم»!
در پاییز ۲۰۲۰ میلادی نمایشنامهای به نام «گورباچف» که ارائه دهنده تصویری بسیار انسانی از رئیس جمهور شوروی و همسرش بود در مسکو اجرا شد. نقش رایسا را «چولپن خاماتووا» بازیگر روس ایفا کرد که پس از حمله روسیه به اوکراین از مسکو گریخت. هنگامی که خبر مرگ گورباچف منتشر شد خاماتووا که در لتونی به سر میبرد به کانال تلویزیون مستقل روسی باران (TV Rain) در مورد «عشق ابدی» گورباچف به رایسا گفت.
از او پرسیده شد که رئیس جمهور سابق را چگونه توصیف میکند. او گفت: «عاشقانه، بسیار انسانی، ساده، شوخ طبع در مورد خود، صلح طلب و متواضع همه ویژگیهایی که در سیاست لازم نیستند». او گفت: «به لطف گورباچف مصونیت در برابر عدم آزادی وجود دارد».
یکی از بزرگترین هدایای میخائیل گورباچف به هموطنان روس خود الهام بخشی به آنان برای رهایی از قید یکنواختی شوروی بود افرادی که از آن پس توانستند زندگی خود را بر اساس آزادی شخصی ادامه دهند و از آزادی انتخاب کردن، خواندن آن چه میخواهند بخوانند و صحبت کردن در مورد آن چه میخواستند بحث کنند برخوردار باشند.
گورباچف خود یک انسان واقعی بود و شریک زندگیاش رایسا نیز همین طور به نظر میرسید. پس از مرگ رایسا، گورباچف گفته بود: «در زندگیام تا این اندازه احساس تنهایی نکرده بودم. امیدوارم که دوباره یکدیگر را ببینیم».
منبع: فرارو
کلیدواژه: میخائیل گورباچف او گفت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۴۱۱۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پایان پوتین؟!
برخی معتقدند مانند اتحاد جماهیر شوروی، رئیسجمهور فعلی روسیه هم شکننده است. اما آنها خیلی چیزها را نادیده میانگارند.
به گزارش خبرآنلاین، پیتر روتلند در تحلیلی برای ریسپانسیبل استیت کرفت وابسته به «اندیشکده کوئینسی» نوشت: ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیرا مقالهای را باعنوان «رژیم شکننده پوتین» در فارن افرز منتشر کرده است. او نوشته مانند آنچه در گذشته برای شوروی اتفاق افتاد، سیستم پوتین هم همیشه درحال فروپاشی است.
این استدلال بر اساس یک قیاس تاریخی شکل گرفته است. طبق این قیاس نظام شوروی، قوی و تغییرناپذیر به نظر میرسید و عملاً هیچکس فروپاشی آن را پیشبینی نمیکرد. اما در نهایت شوروی فروپاشید. به همینترتیب، سیستم پوتین در حالحاضر قدرتمند و مقاوم به نظر میرسد و کمتر کسی میتواند فروپاشی آن را تصور کند. اما در نهایت این سیستم هم مانند شوروی، دچار فروپاشی خواهد شد.
مشخص است که چرا این استدلال برای فارنافرز دارای جذابیت است. پندار آرزومندانه همیشه مخاطب را جذب میکند. مردم دوست دارند آنچه را که میخواهند بشنوند را به آنها بگویند. بدون هیچ چشماندازی برای یک ضدحمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریویی که باعث میشود کییف در جنگ پیروز شود، فروپاشی رژیم پوتین در روسیه است.
قیاسهای تاریخی میتوانند جذاب؛ اما گمراه کننده باشند. چرا که ممکن است توجه ما را بر شباهتهای سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوتهای ساختاری را نادیده میگیرند. چندین دلیل مهم وجود دارد که مشخص میکند نظام پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره پرسترویکا قرار دارد.
اول اینکه میخائیل گورباچف تنها شش سال در روسیه قدرت را به دست داشت و هرگز نتوانست کنترل موثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی داشته یا تغییری در بروکراسی ایجاد کند. در نتیجه او نتوانست ابتکارات سیاسی خود را اجرایی کند و ناچار شد تصمیمات رادیکالتری را اتخاذ کند که کل سیستم را بیثبات میکرد.
در مقابل پوتین پس از به قدرت رسیدن در سال دو هزار خیلی سریع بر نخبگان رقیب کنترل پیدا کرده و مکانیسم قدرت عمودی را احیا کرد. او ۲۴ سال است که در قدرت بوده و اکثر تحلیلگران موافقند که پایههای اصلی رژیم او آنقدر قوی است که احتمالا حتی از مرگ بنیانگذار خود هم جان سالم بهدر میبرد.
مسائل دوم این است: یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحادجماهیرشوروی این واقعیت بود که این کشور در یک جنگ در افغانستان بود و قابلیت پیروز بیرون آمدن از آن را نداشت. بنابراین اتحادجماهیر شوروی مجبور شد که با غرب وارد مذاکره شود. روسیه در حال جنگ در اوکراین است که هنوز اطمینان دارد که میتواند در آن پیروز شود.
مورد سوم اینکه اتحادجماهیر شوروی ورشکسته شده بود، کسری تجاری داشت و از خارج پول قرض میگرفت. در مقابل با وجود تحریمهای غرب، روسیه در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار مازاد تجاری داشته است. اقتصاد برنامهریزی شده شوروی سفت و سخت و ویرانکننده بود و دولت در گودالی از یارانههای دولتی فرو رفته بود. روسیه کنونی دارای یک اقتصاد سرمایهداری پویا است که بهخوبی در اقتصاد جهانی در اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان مهارت خوبی در دور زدن تحریمهای غرب دارند.
نکته چهارم این است که اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که تنها ۵۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. اما روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که ۸۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند. مسلما برای روسیه احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف رهبر چچن را تبدیل به یک رعیت وفادار برای مسکو کرده، در موارد دیگر هم صدق میکند. بر اساس این منطق بهتر است از جریان یارانهای که از مسکو میرسد لذت ببرید و لامبورگینی سوار شوید تا اینکه گروزنی یکبار دیگر به تلی از آوار تبدیل شود. چچنیها از جنگهای اول و دوم درس گرفتهاند که استقلالطلبی ارزش تلاش را ندارد. هیچیک از جمهوریهای دیگر در فدراسیون روسیه هم علاقهای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله ۲۲ مارس ۲۰۲۴ به تالار شهر کراوکس، نه تنها یادآور این موضوع بود که اسلامگرایی افراطی همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است بلکه نشاندهنده شکست اطلاعاتی گسترده سرویسهای اطلاعاتی این کشور بود. ایالاتمتحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حملهای در راه است. آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالنهای کنسرت در مسکو مستقر میکردند. بااینحال، حملاتی مانند کراوکس باعث تغییر رژیم در روسیه نمیشود. تروریستها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده بودند. این نشان میدهد که هشت میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه برای روسیه است. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه که با مشکل نیروی کار کم مواجه است، حداقل در حالحاضر از چالشهای امنیتی که ایجاد میکنند بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن ۲۰۲۳ یک تحول خارقالعاده بود و جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال دو هزار به حساب میآمد. ما هرگز نمیدانیم اگر یوگنی پریگوژین به عقب نرفته بود، چه رخ میداد. او به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند. اما آنچه میدانیم این است که قیام یا شورش واگنر در نهایت شکست خورد. پریگوژین مرده و به خاک سپرده شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شده است.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه و قدرت پیدا کردن تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین، پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما این یک اتفاق دور از ذهن باقی میماند و نمیتواند به عنوان پایهای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقعبینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری میکند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم. اما پوتین و رئیس جمهور چین شی جین پینگ از اشتباهات گورباچف درس خود را گرفتهاند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض بسازد که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد میکند.